
سفر شگفت انگیز ادوارد تولین
سفر زندگی بی معنی است اگر نخواهی کسی را دوست داشته باشی یا کسی دوستت داشته باشد
خورشید می تابید و ادوارد سرخوش بود کدام یک از آشناهای ادوارد فکرش را می کرد که او در حالی که از سر و رویش زباله می ریزد لباس دخترانه به تنش است و مردی دیوانه دنبالش می دود، آن قدر خوشحال باشد.
اما خوشحال بود.
سگ دوید و دوید تا به خط راه آهن رسید از روی ریل رد شد و آنجا زیر تک درخت تنگی، در حلقه ی بوته ها ادوارد را جلوی پاهای بزرگی رها کرد.
از متن کتاب -
روزی روزگاری ادوارد تولین، خرگوشی از جنس چینی، در خانه ای در خیابان ایجپت زندگی می کرد او از خودش بسیار راضی بود و دلیل خوبی هم داشت دختری به نام آبیلین صاحب او بود که بیاندازه دوستش داشت اما یک روز ادوارد گم شد. سفر شگفت انگیز ادوارد تولین قصه ای دلگرم کننده از جست و جوی خرگوشی چینی برای یافتن عشق و تعلق است در این کتاب جذاب کیت دی کامیلو ما را به سفری خارق العاده می برد؛ از اعماق اقیانوس گرفته تا تور ماهیگیر از کنار بالین کودکی بیمار تا خیابان های شلوغ ممفیس در این مسیر پرفراز و نشیب معجزه ای می بینیم حتی شکننده ترین قلب ها هم می توانند عشق ورزیدن از دست دادن و دوباره عاشق شدن را بیاموزند.